<no title>

ساخت وبلاگ

شنبه 27 اسفند 90:

صبح ساعت 9 با سخاوتی کلاس داشتم.بعد آموزشگاه زنگ زده میگه کلاس شد9:45!من دقیقا یه ربعم دیر رفتم.بعد خانم منشی عزیز میگن آقای سخاوتی رفتن بیرون5مین استراحت کنن.من:آره....رفته به قول داداش یه شیمبل (سیگار)بزنه شاد شه!داداشمیگه کلا سخاوتی چون شیمبل میزنه انقد حال داره و شوخی میکنه!خلاصه بازم یکمپیچوندو یکم جوک تعریف کرد و از دانشگاهش گفت و .... یکمم درس داد     !بعدشم از کلاس که رفتم خونه فیلم اینجابدون من رو دیدم.افسردگی حاد گرفتم والا! به قول همشهری جوان مردم میرنسینما که بهشون خوش بگذره نه برن سینما که اعصابشون خورد شه و ناراحت شن!البتهخیلی هنری بود مخصوصا بازی صابر ابر که عاشقشم. نکته فیلمم اینجا بود که ازونقسمتش که رضا میاد میگه که من یلدارو دوس دارمو.. تا آخرش همش ساخته ی ذهن احسانبود!و زندگیشون همون بود که بود....!

ظهرم که سرم داشت میترکسید تا 5.5 خوابیدم.6ام با مامی رفتیم بیرونواسه سفره 7سین خرید کردیم .این اولین سفره هفتسینیه که ما خونه خودمونانداختیم.واسه تولد فروغم که 6 اسفند بود یه دستبند و انگشتر ست و فشن خریدم 21تومن خیلی خوشگلن.کلا امروز 2ساعت درسیدم!خسته نباشم!

دزد مطالب...
ما را در سایت دزد مطالب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دزد dozd بازدید : 124 تاريخ : جمعه 17 آذر 1391 ساعت: 21:24